- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
به او دادند کشتی را که در آن ناخدا باشد در این دنیای خـاکی او تجـلیّ خدا باشد خدا بود و نبی بود و بنا شد حضرت خاتم نه در روی زمین بلکه امیر ماسوا باشد اگر چه اشـرف کـل خلایق بوده از اول به بعثت میرسد وقتی که حرفش مرتضی باشد چهل قرن است پیغمبر به لب ذکر علی دارد نبی حق داشت با آیـات قـرآن آشنا باشد علی شد نفس پیغمبر علی شد جانشین او بنا بود از همه عالم حساب او جدا باشد پیمبر با علی هر دو یکی هستند در باطن اگر یا مصطفی گوئی همان یا مرتضی باشد برای بت شکستن شد رکابش دوش پیغمبر نمیفهمد کسی هرگز مقامش تا کجا باشد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
کسی نـیـامـده او را عـلـی جـواب کـند علی به سمت گدایان خودش شتاب کند کسی که خـادمـش حـیـدر حـسـاب کـند بـه آسـمــان رود و کــار آفــتـاب کـنـد علی فقط که علی نیست، چارده نور است از او جدا شدن از هفت پشت ما دور است بــرای دایــرۀ شــاعــران بـیتــکــرار شده ست خطبۀ بینقـطه، نقـطۀ پرگار در اولین خـم زلفـش اسیـر شد عـطـار هزار شاعر مضمون سرا هزاران بار خیال وصف علی را قلم به دست شدند شراب عشق علی را نخورده مست شدند علی، علیست و زهرا شناسنامۀ اوست شروع او حسن است و حسین ادامۀ اوست صفات خاص ملائک صفات عامۀ اوست من از خودم که نمیگویم، این چکامۀ اوست برای او و خدا، دل، شریک قایل نیست میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست که گفته روی زمین قرنهاست گم شدهایم؟ نه! ما مجـاور کوی صد و دهم شدهایم مسـافـر نـجـف و کـربـلا و قـم شـدهایم مُـبَـلِّـغ جـریـان غــدیــر خــم شــدهایــم غـدیر از نظر شیـعه عـید الاعیاد است خدا ولایت خود را به شیعیان داده ست به هر که عاشق او شد اسیـر میگویند به دستهای عـلـی دسـتگـیر میگـویند و اهل عرش، عـلـی را امیـر میگویند هـنوز جن و مـلک از غـدیـر میگویند جماعت این دو سه خط را ولی نمیفهمند که چیزی از درجات عـلی نمیفـهـمند عـلی که بود؟ نه میدانـم و نه میدانی مُحب او چه عـرب باشد و چه ایـرانی چه آشـکـار سـلامـش کـند چه پنـهـانی چه در سلامت کـامل چه در پریـشانی جواب میشـنود از عـلی: سلامٌ عـلیک اگر مـریـد مـرامش شدی بـگـو لـبـیک به پاست تیر و علی روی پاست وقت نماز نماز اوست زکات و گداست غرق نیاز دهان کعبه از این کـارهای او شده باز که در نهـایـت ایجـاز میکـند اعـجـاز؟ به جز علی، که هر انگشت او هنرمند است برای او در خیـبر به تار مو بـند است اگـر که دشـمن او تـیـغ را غـلاف کـند علی که جنگ ندارد، چرا مصاف کند؟ عـمر به خوبی او باید اعـتراف کـند؟! رواست کعبه نجـف را اگر طواف کند کجا شبـیـه به نهـج البـلاغه آمده است؟ کتابهای جهان را کسی ورق زده است؟ ستارهای ست برای خـودش ابـوریحان ولـی کـنـار عـلـی میشـود ابـوحـیـران که گـفته نام عـلی نیست داخل قـرآن؟! هزار بار بـخـوان از شـروع تا پـایـان قـسـم بـه نـقـطـۀ زیـریـن بـاء بـسـم الله عـلی ست معنی قـرآن، سخن کنم کوتاه ستاره روزنی از وصلۀ عبای علیست روایت است سماوات زیر پای علیست به عرش رفته محمد، پی خدای علیست به نقل قول، صدای خدا صدای علیست قرار شعر بر این شد سخن شود کوتاه چه “یا علی” بنویسم چه “فی امان الله”
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
در محفـلی که نام تو باشد گـناه نیست غیر از دو دست تو بخدا تکیه گاه نیست در مکتب تو بحث سفـید و سیاه نیست حالم بدون یاد نجـف رو به راه نیست توصیف قدر و منزلتت کار هرکه نیست دریـایی و وجـود تو مانند برکه نیست نامت به زیر سلـطه کـشـیده لغـات را در شیـشه کرده خون رقـیق دوات را بـر هـم زده نــظـام هـمـه کـائـنات را میخواهم از دو دست تو برگ برات را لطفت زیاد و خواهـش دستان ما زیاد مـا کـم ارادتــیـم و مــرام شـمـا زیــاد دست غـزل به مرز کـمـالت نمیرسد قــدّ قــلـم بـه اوج جـلالـت نــمـیرسـد صد چشمه هم به جوی زلالت نمیرسد بیچاره هر کسی به وصالت نمیرسـد قولِ فـمن یَـمت یـرنیات بـعـید نیست جز دیدنت به وقـت وفـاتم امیـد نیست بـاید نـوشت نـام تو را با دوات عـشق زیرا که از تو بوده همیشه حیات عشق پنهان شده به سایۀ عشق تو ذات عشق پس اهدنا صراط علی شد صراط عشق با تو مشخـص است مسیر درستمان جـانـم فـدای نـام ” امــام” نـخـستمـان دنـیـا شـبـیه نـقـطـه ای بیـن کـتـاب تو مانده نگاه چرخ و فـلک بر جـناب تو جـز فـاطـمه نـبـوده کسی بـازتـاب تو صد آفرین به فاطمه صد مرحبا به تو از تو تمام خـلـق بگـویـند هم کم است آئـیـنه دار جـلـوۀ پاک تو فـاطمه است تاریخ شاهد است که جز تو دلیر نیست ذکری به غیر نام "علی" دلپذیر نیست عیدی شبیه عـید سعید "غـدیـر" نیست هرکس که با ولایت تو هم مسیر نیست بیراهه رفته است به پایش ثبات نیست راهی به غیر راه تو راه نجات نیست پـیـدا نمیشـود احـدی بـرتـر از عـلـی آقـاتـر و عـزیـزتـر و بـهـتـر از عـلی در مـعـرکه کجاست دلاورتر از علی صدها هـزار مرتبه پیـمـبر تر از عـلی تعریف کرده ست چنان و چنین علیست با امـر حق برای نبی جانشین علیست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
تا قافیۀ شعر امیر است و غـدیر است برخیز که هنگـام مراعاتُ نظیر است الـیـوم که أکـمـلـتُ لــکـم دیـنـکـم آمـد تا عـرش فراخوان تماشای امیر است افـطــار در خــانــۀ مــولا بــنـشــیـنـد هر خسته که مسکین و یتیم است و اسیر است بــر طـبـل بـکـوبـیـد نــقـاره بـنـوازید آواز بخـوانـید که بی مایه فـطیر است مَن ماتَ عـلی حُبّ عـلی مـاتَ شهـیدا آنانکه نُـمـردند بـمیـرند که دیر است! این شیـهـۀ اسبـان ظـهور است میآید هنگامۀ ما یَستوِی الاعمی وَ بصیر است میچرخم و میرقصم و تقصیر خودم نیست این شور و جنون را چه کنم عید غدیر است
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
من ماجرا را خوب یادم هست، چون کاروان ما جلوتر بود پیکی رسید و گفت برگردید، دستور، دستور پیمبر بود چرخید سرهای شترهامان چون با محمد بود دلهامان فرمانبری از حرف پیغمبر، با حج برای ما برابر بود خیل عظیم حج گزاران را گرد درختانی کهن دیدیم کار بنای سایه بانها با عمار و سلمان و ابوذر بود زنگ شترها از صدا افتاد، از دشت حتی رد نمیشد باد راوی به حرف خویش پایان داد، یعنی محمد روی منبر بود «الیوم اکملت لکم دینی» « من کنت مولاه علی مولاه» بانگ رسایی داشت پیغمبر، هرچند بعضی گوشها کر بود آنها که میدیدند میخواندند از چشم پیغمبر مرادش را آنها که نشنیدند میدیدند در دست او دست برادر بود هم برکه هم دریا شهادت داد هم طور هم سینا شهادت داد حتی شن صحرا شهادت داد حکم ولایت دست حیدر بود از خندق و از بدر تا خیبر، تا لحظۀ آخر که در بستر از ابتدا حرف از ولایت بود، آری! ولایت حرف آخر بود
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
غـدیـر مطلع شعـر بـلـند عـاشوراست غدیر خم نه مدینه، که دشت کرببلاست غـدیـر نـقـطۀ انجام یک رسالـت سبز خـروش حنجـرۀ سرخ سیدالـشهداست فـرازهای بـلـنـد صحـیـفـۀ عشق است که تا همیشۀ تاریخ شیعه پا بر جاست اگر که جاری فیض است و جوش چشمۀ نور غـدیـر، نـقـطۀ آغاز غـربت دریـاست مـگـر نـه ایـنـکـه یـدالله فَـوقَ اَیـدیـهِـم فراز دست محمّد مگر نه دست خداست مگر نه اینکه صلا زد به امر اَکـمَلتُ و گفت هر که من او را ولی علی مولاست علی در آیـنـۀ ذات نـور لـم یـزلیست اگرچه حّی علی نیست، عالی اعلاست ز بَعد آنهمه بیعت که بسته شد در خُم هنوز از چه پس از قرنها علی تنهاست بدا به پنجرههایی که بسته سمت حضور خوشا به آینههائی که غرق نور ولاست سـقـیـفـه لـکۀ ننگ است در دل تاریخ غـدیـر مطلع شعـر بـلـند عـاشوراست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
دستی به هم زدند و غدیر آفریده شد اصلا عـلی از اول امیـر آفریده شد جبریل از زبان خدا گفت: مصطفی از ابـتـدا بـرای غـدیـر آفـریـده شـد یک روز ریخت قطرهای از هیبت علی در قـالبی حماسی و شیر آفریده شد بیرون کشید روز ازل از دلش نخی خیاط چیره دست و حریر آفریده شد لب را ز هم گشود و سخن از بهار شد پلکی به هم نهاد و کویر آفریده شد ساقی کوثر است که از دست او نبی جامی گرفت و خیر کثیر آفریده شد اول خـدا نشاند عـلی را کـنار خود دیگر هرآنچه بود به زیر آفریده شد دل بُرد از خدا به نگاهی دم نخست اینگونه شد که عشق اسیر آفریده شد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
میدهد کعبه نشانـی قـبلۀ دیگر علیست سجده کن پروردگاری را که مایل بر علیست در حیاطِ صحنِ او خورده است خِضر آبِ حیات سُرمه کن خاکِ نجف را چشمۀ کوثر علیست نـقـطۀ آغازِ بســم الله حـرفِ آخــر است آمده قرآن بگــوید اول و آخــر علیست نیست نامش در نماز امّا اگر دقّـت کنیم بعدِ الله آنکه نامش میشود اکبر علیست فرق بسیار است بینِ یارِ جبـر و اختیار خوب میداند حَرا همراهِ پیغمبر علیست سنگ گر محکم بکوبد کُفر باکی نیست چون سنگ روی سنگ این آیینه را سنگر علیست ختم خواهد شد به ده خط معجزاتِ انبیاء آنکه نامش هم نمیگنجد به صد دفتر علیست دست روی دست بسیار است امّا در غدیر آنکه دستش رفت روی دستِ پیغمبر علیست آیت اللهی که خلق الله را از روی لطف در رکوعِ خویش میبخشید انگشتر علیست شمعِ سوزانی که فکرِ شمعِ بیت المال بود محشری که ترس دارد در دل از محشر علیست کهنه پوشی که غلامِ تازهاش پوشیده است جامهای از جامۀ مولای خود بهتر علیست مــرد نشناســان مُریدِ مالکِ اشـتر شدند غافل از آنکه مُرادِ مالکِ اشتر علیست خـاکِ پــای دُلـدل ش هم نیســتم امّـا دِلم شورِ شیرینی که دارد تا ابد در سر علیست خَم نخواهم شد به غیر از سجده بر ایوان طلا میپرستم آن خدایی را که سرتاسر علیست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
بسم علی حضرت رحمان علی بـاطـن نــورانـی قــرآن عـلـی نفس علی، روح علی جانعلی منکـر تو نیست مسلمان عـلی بــنــده الـلـه شــدم بــا عــلــی یـا عـلـی یـا عـلـی و یـا عـلـی کـیـست عـلـی آیـنـه دار خــدا جـان نـبـی بـود و نـگـار خـدا بوده به دسـتـش هـمه کار خدا در دل مـا هـسـت کــنـار خـدا ای نـجـفـت کـعـبـۀ دلهـا عـلی یـا عـلـی یـا عـلـی و یـا عـلـی هرکه نشد خوارِ درت خوار شد حُبّ تو میزان شد و معیار شد خـال لـبـت کـعـبـۀ سـیــار شد شیـعۀ تو اصل و نسب دار شد خورده به قـنـبر نسب ما علی یـا عـلـی یـا عـلـی و یـا عـلـی صدق تویی صادق و اصدق تویی حـیدری و قـادر مطـلـق تویی فــاتـح کـارزار خــنـدق تـویی حکم رسول است فقط حق تویی پـس هـمگی باطـلـند الاّ عـلی یـا عـلـی یـا عـلـی و یـا عـلـی گـوش بـفـرمـان لـبـت آفـتــاب حُبّ تو ایمان شد و بغصت عذاب با تو حساب بـدیام بیحـساب جای نبی در شب هجرت بخواب گـفت نـبی بـین خـطـرها علی یـا عـلـی یـا عـلـی و یـا عـلـی سنگ تو بر سینه زدن دین ما نـوکـریـت مـذهـب و آئـیـن ما سر بـزن ای شاه به تـدفـین ما کـاش بــیــایـی دم تـلــقـیـن ما زود به دادم بـرس آنـجـا علی یـا عـلـی یـا عـلـی و یـا عـلـی روی جـهـاز شـتران مـاه شـو روشـنــی آخــر ایـن راه شــو کـوری آن چـند نـفـر شـاه شو رخ بـنـمــا و ولـــی الـلـه شــو نیست کسی غیر تو مولا علی یـا عـلـی یـا عـلـی و یـا عـلـی آه که هنگـام عـداوت شد و... بـر ولـی الله خـیـانـت شد و... پشت علی خلوت خلوت شد و پشت در خانه قـیامت شد و... گفت در آن فاجعه زهـرا علی یـا عـلـی یـا عـلـی و یـا عـلـی
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( زبانحال پیامبر صلی الله علیه و آله)
غـمها که به سر آمـد آغـاز ظـفـرها شد الوعـده وفـا! روز دندان به جگـرها شد وا کرده بـغـل بـرکه بر روی مـسافـرها آنـقدر جهـاز آمد کـوهی شد و بالا رفت چشمان همه سویش من باب تماشا رفت مـوقـوفۀ حـیـدر بود هـر خـط بـیـانـاتش میگفت که ای مردم فرمانده لشگر کیست هرچند پیمبر نیست هارون پیمبر کیست انگـشـتر ایـمان را هـمواره نـگـین بوده یا رب به علی بوده یک عمر دعای من هروقت زمین خوردم بوده ست عصای من وقتی به رکوع آمد طعنه به سلیـمان زد مغرور نبود اصلا هرچند شجاعت داشت از زندگیاش دل کند با مرگ رفاقت داشت بـایـد به دل مـومـن عـشـقـی ازلـی باشد من می روم ای امت زیر نظـرش باشید تـنها نـشود یک وقت مـثل سپـرش باشد روزی نـرسد بـاشـد در بـیـن شـما تـنهـا کاری نکـنـید از درد شبها بـشود بـیـدار از درد کـبودیها از زخـم نوک مسمار یک سر بروی نیزه یک خواهر جان بر لب
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
سرخوش از جامِ میِ لَم یزلی میگویم سر اگر خواست غمی نیست بَلی میگویم پـدرم گـفـتـه از آغــاز بـگـو یـا حـیــدر از همان روز به فرمـانِ پدر میگویم مست از نامِ عـلی سیـنه سِپـر میگویم عزّتِ هر دو جهان عزّتِ در نامِ علیست یا علی اسم به این جذبه و زیبایی نیست قدرتش قدرتِ جسمانی و دنیایی نیست من در این شعر که با یادِ علی میخوانم یا علی، اسمِ تو سرمستِ شرابم کرده است سرخوش از جامِ میِ و بادۀ نابم کرده است میروم بـاز ولی مـسـتـم و بر میگـردم یا علی… آمدی و بنده نـوازی کردی با دلِ خـسـتـۀ مـاتـم زده بـازی کردی حضرتِ عشق عجب حال و هوایی داری یا عـلی روحِ مسلـمانی سلـمان هستی پـدرِ خاکی و هـمـسایۀ بـــاران هستی تو قـسیمی همه با حُـبِّ تو میـزان دارند یاعلی دردِ مرا جز غمِ تو مرهم نیست بندۀ عـشقِ توأم بنـدۀ حیـدر کـم نیست مـا جــوانـانِ غــدیـریـــم خــدا مـیدانـد شبِ تنهایی ماه است علی جان برگرد بر لبِ آیِــنه آه است علی جان برگرد شک ندارم که همین درد مرا خواهد کشت
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
زبان به مدح تو وا کردهاند جن و پری چه خوانمت؟که تو فوق تصور بشری خدا به دست خودش آفریده است تو را به این بهانه که حتی دل از خودش ببری! خوشا به حال زبانم! که در همه عمرش به غیر مـدحِ تو گـفـتن نداشـته هـنری روایت است: که پیـغـمبران زمان بلا نـداشتـنـد به غـیـر از تو یـاور دگـری خدا تو را به بشر هدیه کرد وقتی دید نـداده است به دنـیـا هـنوز تـاجِ سری فقط تو نفس رسولی،عجیب نیست اگر نداشت در شب معراج جز تو همسفری قـسم به آتش عـشقـت، که آتـش دوزخ به نـوکـران تو هرگـز نمیکـند اثـری زمـان بـیـعـت ما با امـیـر آمـده اسـت خـبـر دهـید به عـالـم غـدیر آمده است شـدنـد عـالـم و آدم اسـیـر چـشـمـانـت هـزار بـار شـود جـان مـا به قـربـانت به روز حشر که هرکس به خویش مشغول است خـدا کـنـد بـرسـد دست مـا به دامـانت سرِ نـماز هـمین که قـنوت میگـیـری مـلائکـه هـمـگی میشـونـد حـیـرانت تویی همان که اگر پـردهها کنار روند زیـاد و کـم نـشـود ذرّهای از ایـمـانت مرا ببر به نجف بین عاشـقـان خودت بـگـیـر جان مـرا رو به روی ایـوانت به ذکر فـاطمه مشـغـولی و زبانت هم به وجـد آمـده بـا ذکـر فـاطـمـه جـانت خوشا به حال یتـیـمان که میتوانستـند هـمـیـشه سـر بـگـذارند روی دامـانت زمـان بـیـعـت ما با امـیـر آمـده اسـت خـبـر دهـید به عـالـم غـدیر آمده است تویی که در هـمۀ خـلـق بیهـمـانـندی همین شده ست که شایع شده خداوندی! شــنــیــدهام پــدرِ امــتِ پــیــامـــبـری چه میشود که قبولم کنی به فـرزندی صدای هـلـهـلـۀ آسـمـانـیـان برخـاست همین که تو در چـوبیّ قـلعه را کندی تو بت پرست نبـودی شبـیه بعـضیها نداشت روح تو با جهـل هیچ پیـوندی که بود مالک اشتر؟ همان که در میدان به غیر نـام تو بر سر نبست سربـندی زمـان بـیـعـت ما با امـیـر آمـده اسـت خـبـر دهـید به عـالـم غـدیر آمده است
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
عـرش برین شاهدِ شأن رفیع علیست ارض و سما گوشۀ مُلک وسیع علیست یاد گـرفـتم من از محـضر ابن الجـواد عبد و مطیع خداست، هرکه مطیع علیست چشم بصیر علی، چشم بصیر خداست گوش سمیع خدا، گوش سمیع علیست هـیچ زمـانی زره بر کـمر خود نبست راوی این ماجرا، تیغ سریع علیست رهبر هر مکتبی عزّت آن مکتب است سینه سپر کن بگو، عزّت شیعه علیست منکر او تا ابد مُلحـد و سردرگم است حضرت ختمی مآب، دست علی را گرفت ولـولـهای در میانِ هـمـگـان پا گرفت بـعـد بـه امـر خـدا، پـیـش نـگـاه هـمه دست علی را خودش یک تنه بالا گرفت با همۀ قوّتش، خطبهای از عشق خواند از نفس و خطبهاش مکتب حق پا گرفت گفت علی بعد من، رهبر این امت است در دل هر شیعهای حُب علی جا گرفت امر مهمی است که، ختم رسل یک به یک از همۀ جمعیت، بیعت و امضا گرفت باید از این ماجرا گفت به هر بیخـبر ریخت به هم نهضتش جهل فراگیر را کرد عـیان صولـتش کـفر اساطـیر را غیر علی هیچ کس حضرت فاروق نیست خطبه به خطبه شکست پایۀ تزویر را تـیـر ندانست او مست خـدا بود و بس بُرد ز هوش و حواس، معرفتش تیر را وای از آن لحظه که در وسط کارزار سـر بـدهـد مرتـضی نعرۀ تکـبـیـر را غرق به خون در اُحد، پای نبی ایستاد در کف خود می فشرد، قبضۀ شمشیر را فـوق ایـادیِ خـلـق هست یَـدُالله اوست باده به کف حیدر است، حق علی و هو علی عِرض و شرف حیدر است، حق علی و هو علی فاتح خیبر علیست، جلوۀ داور علیست شاه نجف حیدر است، حق علی و هو علی چون دم پیکار شد، خیبر و بدر و اُحد اول صف حیدر است، حق علی و هو علی این سر میدان علیست، آخر میدان علیست چهار طرف حیدر است، حق علی و هو علی سورۀ توحید حق، خالق خورشید حق دُرّ صدف حیدر است، حق علی و هو علی کیست پس از مصطفی لایق این منزلت راه نـجـات بشر، سلـسلـۀ موی اوست حلقۀ وصل دعا، حلقۀ گـیسوی اوست پور ابیطالب است، سجده بر او واجب است قبلۀ اهل یقین، در دو جهان روی اوست مُرده به پا میشود، شمس عقب میرود کل جهان واله از یک خم ابروی اوست مدح علی را بس است، این که میان زنان حضرت خیرالنساء، همدم و بانوی اوست جوشن حیدر فقط، نفس بتول است و بس ذکر لب فاطمه، قـدرت بازوی اوست او که خـودش پـایـۀ اصلی اسـلام بود یثرب احمد چه شد این همه خاموش شد؟! بـیت ولی خـدا از چه سیـه پـوش شد؟ جهل سقیـفه گرفت جای اولوالامر را بیعت روز غـدیـر، زود فـراموش شد یک نفر این جا فقـط پای علی سوخته همدم این عاشقی، نقشِ به بازوش شد آه از ایـن فـاجـعـه، زیـر در خـانهاش در وسط شعـلهها فـاطمه بیـهـوش شد سوخت و پیروز شد، در دل تاریخ ها تـا به ابـد عـزّت فـاطـمه منـقـوش شد صبر کـنـید اهل دل، میرسد آقـایـمان
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه که بالا میرود دست تو تا بالاترین نقطه تویی آن نقطهای که رفته زیر باء بسم الله که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه به اذن الله یاری از تو میجوییم و میگوییم: ایاک نعـبد نـقـطه، ایاک نستـعـین نقـطه اگرچه خطبۀ بینقطه یا که بیالف داری پُر است این آستینت از الف، آن آستین نقطه فراوان است جای زخم و پینه بر تنت اما نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه تویی اول، تویی آخر که در محشر سوالی را جوابی نیست جز نام: امیرالمؤمنین ....
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح امیرالمؤمنین )
ای كه جز خانۀ تو خلوت ما نیست كه نیست هرچه گشتیم دراین میكده جا نیست كه نیست من كه جـز نام تو نامی نـشنـیدم بیشـك جز صدای تو در این دهر صدا نیست كه نیست كاسهای اشك و دو جرعه نفسی با یادت شهر ما را به جزاین آب و هوا نیست كه نیست صبح در شهر تو یك مشت گدا آمد و شب هرچه گشتیم ندیدیم، گدا نیست كه نیست بسكه اخبار غدیرت همه جا پیچیده است خبری جز خبرت هیچ كجا نیست كه نیست بر جهـاز شتـران حرف پیـمـبر این بود دست بالاتراز این دست خدا نیست كه نیست آنـكه محـمـود صدا كـرده صدا بـاید زد و فـقـط بـوسـه به دسـتـان خـدا بـاید زد باید این خـطبه میان همگـان پخش شود سینه سینه ضربان در ضربان پخش شود باید این چشمه كه امروز به راه افتاده ست مثل رودی كه بود در جریان پخش شود چون نـسیـمی كه شده پیـك بهـاران خـدا این خبر از پدران در پسران پخش شود مـادرم خواست كه با شیـر محـبّت دادن نمك عشق تو در هر شریان پخش شود چهارده قـرن گـذشته است ولی جا دارد خبرش صدر خبرهای جهان پخش شود این خبر را به مؤذن برسان تا هر روز بر سـر مـأذنـه مـا بـین اذان پـخـش شود از شـبـم كـاش نـگـیـری نفـسی مـاه مرا أشــهـــد أن عــــلــیً ولــی الــلــهِ مـــرا ما كه عمری دل در عشق اسیری داریم چه غم از آتش دوزخ كه مُجـیری داریم روزیام را در این خانه نوشته است خدا بیسبب نیست كه چشم و دل سیری داریم راست گفتند كه راه تو به خورشید رسد چه كسی گفته جز این راه مسیری داریم؟ آب نه عـیـن سـرابـنـد پس از تو"أدیان" ما فـقـط آب در این خاك كـویری داریم هـمـه دیـدنـد پـیـمـبـر چـه وزیـری دارد همه گـفـتند از این پس چه امیری داریم بعـد هر یا عـلـیام زمزمـۀ یا زهـراست بهـتر از این چه مراعات نظـیری داریم همردیف دل دریا كه به غیر از دریاست بـهـتـریـن قـافـیـه خـانـۀ مولا زهـراست سفـره را باز كن ای شاه گـدا آماده ست به یـتـیـمـان بگو امـروز غـذا آماده ست سـوره مـائـده نـازل شد و ما فـهـمـیـدیـم لـب این بـركه غـذای دل مـا آمـاده ست چه غدیریست، چه عیدیست، برای بخشش بیـشـتر از همه اعـیـاد، خـدا آمـاده است اختیار سر ما دست دو ابروی تو هست بكِـش آن تیغ دو دم را كه منا آماده ست دردم این است كه ای خواجه مرا دردی نیست ورنـه در دست طبـیـبـانه دوا آماده ست باز هـم بوی محـرم همه جا را پُـر كرد هـر كه دارد هـوس كـربـبـلا آمـاده ست ای كه بر دشمنیات بغض وحسد گشت شریك پسرت گـفت: گـناهم؟، همه گـفـتند: أبیك
: امتیاز
|
مدح امیرالمومنین علیه السلام
چرخش چرخ و فلک بسته به چشمان علیست همۀ عمر جهان بسته به یک آن علیست هـمه از سفـرۀ او روزی خود را دارند آفـریـنـش به خدا سـفـرۀ احسان علیست بـنـدۀ عـشـق عـلی از هـمه آزادتر است شکـر لله که دلم بـسته به زندان علیست نـمـک سـفــرۀ او خـوردم و آدم شـده ام آدمیت نـمکی هست که در نـان علیست گر حساب سر زلفـش کـنی از دهر جـدا مابقی هرچه که مانده است پریشان علیست بس که از ذکر علی شهد و شکر نوشیدم این دهان نیست بگویید که قندان علیست آفـتـابی که جهان از نـفـسـش روشن شد انعکاسی است که از پرتو دندان علیست در لحد سمت نجف روی مرا بگـذارید سر من چـشم به راه سر دامـان علیست اشک شور است اگر، علت و برهان دارد علت آن است که هر چشم، نمکدان علیست گر عـلـی، جانِ همه خـلـقـت عـالـم باشد حـضرت فـاطمه ولله قـسم جـان علیست هر کسی عـشق حسین بن عـلی را دارد روز محشر به خداوند که مهمان علیست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح امیرالمؤمنین )
تا که گفتم یا علی شوریده و شیدا شدم تا نجف پرواز کردم راحت از غمها شدم قطره بودم از کرامات علی دریا شدم لایق دست دعای حضرت زهرا شدم مـادر خـانـه به مـن داده مـدال نـوکـری حیدریام، حیدریام، حـیدریام، حـیدری دین علی، توحید علی، قبله علی، قرآن علی هل اتی و مومنون، یاسین و الرحمان علی حق علی، مقصود علی، محشرعلی، میزان علی جان علی، لیلا علی، دلبرعلی، سلطان علی آی مردم آی مردم حُب حیدر دین ماست نـایـب پـیغـمـبر اسلام تنهـا مـرتـضاست کیست مردم پهلوان پهلوانان جز علی کیست مردم زاهد شب، شیر میدان جز علی کیست آن که ذوالفقارش کرده طوفان جز علی کیست آن که قلعه را بگشود آسان جز علی مرد عدل و دانش و تقوا و رزم و اقتدار لا فـتـی الا عـلی لا سـیـف الا ذوالـفـقـار هر کجای معـرکه پـیچیده فریاد عـلی نغمۀ هل من مبارز، باز سر داده علی مرد میدان کیست اینجا، هست آماده علی یک تنه با لشکر باطل در افـتاده، علی هرکه با او روبرو گردد، شود کارش تمام وای اگر شمشـیر او بیرون بیاید از نیام اولیاء الله را حـیـدر امـامـت مـیکـنـد کیست او که فاطمه از او اطاعت میکند عالمی را حُـب او اهل سعادت میکند خوش به حال آن که با نامش عبادت میکند کوری چشم کسی که جنگ دارد با علی نیست در عـالـم امیرالـمومنـین الا عـلی نه به دنبال حکـومت بود نه دنبال نام کم محلی بر ضعیفان بود بر حیدر حرام دارد او دین بزرگی گردن شاه و غلام دشمنش هم گفته بیحیدر شود کارم تمام کیست او از دشمنش مشکل گشایی میکند تا قـیـامت دور او عـالـم گـدایـی میکـند مینویسم کوری چشمان هر کافر، غدیر از تـمام روزهای سـال بـالاتر غـدیـر وقت عیدی دادن زهرا و پیغمبر غدیر میکنم تجدید بیعت با ولایت در غدیر من کیام، شکر خدا هستم نمک گیر غدیر چشم در راه ظهـور آخـرین تیـر غـدیـر
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح امیرالمؤمنین )
شهادت میدهم حبل المتین عین الیقین هستی صراط مستقیمِ حقّی و یعسوب دین هستی شهادت میدهم دست خدا در آستین هستی شهادت میدهم مولا امیرالمومنین هستی علی! حکم ولی اللهیات در عرش امضا شد خدا دستور داد و مصطفی مأمور اجرا شد تمام عمر بودی گوش به فرمان پیغـمبر پیمبر جان تو بود و تو بودی جان پیغمبر هزاران بار رفتی که شوی قربان پیغمبر خدا مدح تو را گفته است در قرآن پیغمبر خدا در شأن و مدح تو هزاران آیه نازل کرد علی بین نماز انگشتری تقدیم سائل کرد علی! چشم خدا هستی و یک لحظه نخوابیدی علی! خشم خدا هستی و از ظالم نترسیدی شهادت میدهم اول خدا را تو پرستیدی خودت گفتی خدا را با دو چشم خویش میدیدی شهادت میدهم اول تو سجده بر خدا کردی نخستین مرد بودی که به احمد اقتدا کردی شهادت داد هرکس به ولای تو مسلمان است ولای تو نشان قطعی تکمیل ایمان است کسی که از محبینت نباشد عبد شیطان است علی حب تو شرط لازم عفو گناهان است خـدا هرگز نمیبخشد بدون تو گناهی را بـدون تو نـمیبـیـند کسی عـفـو الهی را قسیم النار و الجنه تو هستی ساقی کوثر ولی الله اعـظـم هـستی و داماد پـیغـمـبر نداری هیچ همتایی به جز صدیقه اطهر علی ابن ابیطالب امیـرالمـومنین حـیـدر نه این حرف پیمبر نیست این حکم خداوند است امیرالمؤمنینی به علی تنها برازنده است به احمد وحی آمد که علی مولی الموالی شد چه وحیی بود جبرائیل هم حالی به حالی شد امیرالمومنین حیدر شد و اوضاع عالی شد زمین از شر شیطان رجیم امروز خالی شد علی تصویر شفاف خدا در صفحه دنیاست علی مولا علی مولا علی مولا علی مولاست امام جن و انسان است علی بنابی طالب به روز حشر میزان است علی بنابی طالب پـناه بی پـناهـان است عـلی بنابی طالب ولی امر و سلطان است علی بنابی طالب به گوشم میرسد امروز از هر سو"علیٌ حق ملائک ذکر میگویند: علیٌ هو علیٌ حق علی عـالی اعلا، یل حـق، حـیدر کـرار علی شمشیر اسلام است بر فرق سر کفار کسی جرات ندارد که بجنگد با تو در پیکار علی مـولا الـموالی و علیٌ قاهـر القهـار امام العارفین خیر الوصیین منتهی الآمال بگو حیدر مدد ذکر علیٌ افضل الاعـمال
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امیرالمومنین علیه السلام
ای لنگـر ثـبـات زمین و زمـان عـلی ای آشنـا تـر از هـمه بر آسـمـان عـلی ای دلنشینترین دم هر صبح جبرئـیل ای عرش و فرش خاک کف پات یا علی بـال فـرشـتـه فـرش قـدمهـات یا عـلی مـثـل غـلام خـانـۀ حــیـدر نـمـیشـوم هـسـتم ولی شـبـیـه به قـنـبـر نمیشوم من آمـدم دوبـاره مـسلـمان کـنـی مـرا مهـمـان سـفـرۀ نمک و نان کـنـی مرا این حس ساده در دل من حس نوکری است این عشق فرق میکند این عشق مادری است خـورشـید میدمـیـد ز کـنـج عـبای تو وا شد به اوج صحـنۀ معـراج پای تو ای رد پـای خـشـم خــدا در نـگـاه تـو ای آفــتـاب خـیــره بـه انــوار راه تـو وقتی که حرف فـاطمه و بـوتراب شد لبخـنـد زد، دعـای شـما مـستجـاب شد خورشید عمر سورۀ کوثر غروب کرد گفتی که نـور خانۀ حیدر غروب کرد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح امیرالمؤمنین )
آسمان، خورشید را سمت تو مایل کرده است وحی، حق آورده است و ردّ باطل کرده است خوش قد و بالا و شیرین ایستادی بر جحاز آیـه نازل شد! تمام بـرکه را دریا گرفت شانههایت در کنار شانههایش جا گرفت گفت: «أکملتُ لکُم»! دین با علی شد مستدام رونمایی کرد از قـرآن و بسم ٱلله گـفـت آیـههـایـت را بـرای روشـنـیِ راه گـفـت مستـنـد کردن کـنار برکه کار شیعـه شد گفت تبریک و به وجد آمد خدا در محضرت بر زمین انداخت تا موسی عصا در محضرت با تواضع، پیش تو زانو زد آمد سر به زیر شاه والا بودی و تاج خـلافـت بر سرت محضِ دیده بوسی آمد عالمی دور و برت تا قیامت نیست هم شأنِ تو هر خار و خسی کعـبهام تو، حج من تو، أشهـدَم تو، یاعلی نَه صد و ده بار! ذکرم دم به دم تو، یاعلی عینِ حقّی! صاحبِ امروز و فردایم تویی بـوتـرابـی و زمیـن بـا تو تـیـمّـم میکـند چشم میچـرخوانی و کعبه تبـسم میکند جاذبه با دافعه، جنگاوری، لطف و کرم هجده ذی ٱلحجّه و شد وعدگاهِ من نجف صبحگاه و ظهـرگاه و شامگاهِ من نجف آمدم با پایِ دل! آنجا که محضِ پای بوس قطرهای ناچیزم و توصیفِ دریا مشکل است صحبت از شأن تو «یا عالیِ أعلیٰ» مشکل است خطبه خواندی! خواندم از هر سطرِ شقشقیّهات
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح امیرالمؤمنین )
آن روز که خم، به دست دو دریا رفت فردوس به خاک بوسی صحرا رفت فریاد فلک به « اِکفِیانی» برخواست تا دست محـمـد و عـلـی بـالا رفـت ********************* "والعـصر" که آیه آیـۀ آن به عـلـی میخورد قسم، به دین به قرآن به علی « اِنسانَ لَفی خُـسر» بود دشـمن او باید که بـیاوریم « ایـمـان » به عـلی ********************* سرچشمۀ روشن حـیات است غدیر عـطر ملکوت صلوات است غـدیر گرچه به بلـنـدای شکوهـش نـرسیم کـوتاه ترین، راه نجات است غـدیـر ********************* امـروز، تـمـام کـافـران مـأیـوسـنـد در شعـلۀ کـینههای خود محـبـوسند گـفـتـند: گـلـوی بـرکه را میگـیریم دیدند ... که غرق در دو اقـیانـوسند ********************* چون ماه، به نور مهر، وارث باشیم چون کوه، در امـواج حوادث باشیم شـکــرانـۀ ایـن تـجـلـیِّ نـعـمـت را در " نِـعـمَتِ رَبِّـکَ فَحَـدِّث " باشـیم ********************* چون صبح الست، عهد دیرینه گرفت قـرآن مجـسم، به روی سینه گرفت فرمود: علی از من و، من از علیام آئـیـنه به روی دست آئـیـنه گـرفـت
: امتیاز
|